جام جم
«هدفمند كردن يارانهها و مساله قيمت» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم حميد اسدي است كه در آن ميخوانيد:
مجلس شوراي اسلامي سرانجام روز گذشته به انتظار چند ماهه براي بررسي لايحه هدفمند كردن يارانهها پايان داد و با تصويب كليات اين لايحه، راه را براي بزرگترين تحول اقتصادي كشور در سالهاي اخير باز كرد. راي بالاي نمايندگان به كليات لايحه نيز نشان داد كه در مجلس، عزم جدي براي حل معضل يارانهها وجود دارد.
تصور عمومي از موضوع هدفمند كردن يارانهها بويژه از زماني كه به صورت جدي از سوي آقاي احمدينژاد مطرح شد، با نوعي دلهره و البته اميدواري همراه بوده است. جنبه نگرانكننده ماجرا براي عموم مردم از آنجا ناشي ميشود كه به هر حال با هدفمند شدن يارانهها قيمت حاملهاي انرژي هر چند در يك بازه زماني چند ساله به سطح قيمتهاي تمام شده خواهد رسيد و ديگر از انرژي ارزان در كشور خبري نخواهد بود.
آفتالب يزد
«هان اي دل عبرتبين!» عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛چند سال قبل تعدادي از سياستمداران سرشناس، در مورد روند مذاكرات هستهاي و برخي حواشي آن تذكراتي دادند. يكي از تذكر دهندگان، هاشمي رفسنجاني بود كه ضمن ابراز نگراني از مواجهه كشور با برخي خطرها، خواستار هوشمندي مسئولان دولت احمدينژاد و مذاكره كنندگان هستهاي شد. اين هشدار رفسنجاني، بر محمود احمدينژاد گران آمد و او در يك سخنراني عمومي، منتقدان و هشداردهندگان را «زبون»هايي ناميد كه بلندگوي دشمن هستند. احمدي نژاد در سخنراني خود، اشارهاي به نام هاشمي رفسنجاني نداشت اما چون هيچ كس را از قضاوت خود مستثنا نكرد طبيعتاً توصيف عمومي او شامل حال رفسنجاني هم ميشد.
كيهان
«فرزند اسرائيل نباش» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد:
8 سال پيش هنگامي كه جرج بوش، جنگ افغانستان را آغاز كرد و نخستين سال هزاره سوم و قرن 21- سال گفت وگوي تمدنها- رنگ و بوي خون گرفت، جيمز وولسي رئيس سازمان CIA اعلام كرد جنگ جهاني چهارم آغاز شده است. وولسي جنگ جهاني سوم (جنگ سرد) را با فروپاشي شوروي و بلوك شرق تمام شده مي دانست و اعلام مي كرد جنگ جهاني جديد، عليه بيست و چند كشور اسلامي در خاورميانه است. بوش صراحتاً جنگ افغانستان را آغاز جنگ صليبي عنوان كرد و اين آغاز سلسله جنگهايي براي صورت بندي طرح خاورميانه بزرگ و «قرن جديد آمريكايي» بود كه در مؤسسه نو محافظه كار آمريكن اينترپرايز از 4 سال قبل طراحي شده بود.
اعتماد
«سوء تفاهمهاي مطبوعاتي» عنوان يادداشت رروز روزنامه اعتماد به قلم بهروز بهزادي است كه در آن ميخوانيد:
ديروز با يکي از خوانندگان تکنوکرات روزنامه گفت وگويي تلفني داشتم که بي مناسبت نديدم گزارش بخشي از آن را به مخاطبان تقديم کنم، چرا که گاهي اوقات متوجه مي شويم به علت عملکرد گذشته و حال برخي از مطبوعات، برداشتها از کار روزنامه گاهي با سوء ظن استفاده ابزاري از اخبار و اطلاعات همراه است.
در مورد خاصي که مربوط به خبر اول صفحه دوم روزنامه ديروز (يکشنبه 19 مهرماه) بود در تيتر آمده بود که «نمايندگان حمايت از معاون اول احمدي نژاد را تکذيب کردند» . در اين خبر که اشاره يي نيز به شکايت آقايان توکلي، نادران و زاکاني در کميسيون مجلس از رحيمي داشت، تيتر مطلب به گونه يي آمده بود که در خبر وجود نداشت و نوعي برداشت را القا مي کرد.
رسالت
«مرجع ملي نظارت» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛حجت الاسلام والمسلمين پورمحمدي رئيس سازمان بازرسي کل کشور در همايش سراسري مديران ستادي و شعب بانک توسعه صادرات ايران گفت: «نيازمند يک مرجع ملي نظارت هستيم»
پيش از آن نيز آقاي دکترعلي لاريجاني در حاشيه همايش حسابرسي عملکرد که از سوي ديوان محاسبات برگزار شده بود اعلام کرد: «بايد يک مرجع ملي که مستظهر به اراده ملت است بتواند گزارشي از عملکرد قوا ارایه دهد .»
وي اين مطلب را در پاسخ به سوالي در مورد تاخير دولت در ارائه گزارش عملکرد از اجراي عملکرد برنامه چهارم توسعه و سند چشم انداز بيست ساله مطرح کرد.
جمهوري اسلامي
«بازي آمريكا با طالبان» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛رويدادهاي اخير افغانستان و پاكستان اين دو كشور را به كانونهاي خبرساز منطقه و جهان تبديل كرده است . افزايش تحركات طالبان و موج انفجارها و عمليات انتحاري در اين دو كشور حساسيت جامعه بين المللي را بيش از پيش به احتمال قدرت يابي طالبان و روي كار آمدن اين گروه در پاكستان همانند افغانستان برانگيخته است.
برخي كارشناسان درباره ظهور مجدد طالبان در منطقه اين بار از طريق در اختيار گرفتن قدرت در پاكستان ابراز نگراني كرده و درباره پيامدهاي آن هشدار داده اند. در واقع نگرانيها از تحركات جديد طالبان بيشتر از احتمال تكرار صحنه سازي براي روي كار آمدن اين گروه در پاكستان همانند صحنه سازي دو دهه پيش در افغانستان است.
ابتكار
«ايران و آمريکا؛ معامله يا مراوده؟» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكرا به قلم مينا علي اسلام است كه در آن ميخوانيد:
«ما چون يک ملت بازرگان پيشه هستيم، معلوم است که کاملا توجه داريم که گران نخريم و ضمنا کالاهاي خود را هم ارزان نفروشيم.» اين جمله منوچهر متکي، وزير امور خارجه ايران است که در مورد روابط ايران و امريکا بيان داشته است. هنوز در ارتباط با آينده روابط ايران و امريکا از سوي دو طرف ايده اي صريح يا پيشنهادي جديد يا تحولي متفاوت با گذشته براي شفاف شدن احتمال مذاکره، رابطه يا ادامه شرايط موجود ميان دو کشور اعلام نشده است.
سرمايه
«مثلث تغيير براي هدفمند کردن يارانهها» عنوان سرمقاله روزنامه سرمايه به قلم جمشيد انصاري است كه در آن ميخوانيد:
موضوع هدفمند کردن يارانهها را بايد از دو منظر مورد بررسي قرار داد؛ اول تغييراتي است که کميسيون طرح تحول روي لايحه هدفمند کردن يارانهها ـ ارایه شده از سوي دولت ـ اعمال کرد. دوم اينکه با توجه به اين تغييرات چه اطميناني است پيش بينيهاي کميسيون در به حداقل رساندن پيامدهاي تورمي طرح درست از کار درآيد.کميسيون طرح تحول، سه تغيير اساسي را در لايحه تقديمي دولت اعمال کرد که اين سه تغيير، در کاهش پيامدهاي تورمي طرح هدفمند کردن يارانهها نقش تعيين کننده ايفا خواهد کرد.
دنياي اقتصاد
«ضرورت توجه به طبقه متوسط» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم پويا جبل عاملي است كه در آن ميخوانيد:
نميتوان از اين مساله چشم پوشيد که فرآيند توسعه و مدرن شدن يک جامعه بيش از همه مديون طبقه متوسط يک جامعه در حال توسعه است.
طبقه فوقاني به علت در اقليت بودن و بعضا داشتن ريشههاي سنتي در ساختارهاي ما قبل مدرن (مانند فئودالها در عصر پس از رنسانس)، و طبقات پايين دستي به دليل خاستگاهها و ضرورتهاي فوريتر زندگي نقش کمتري در اين فرآيند بازي ميکنند. به اين شکل است که بسياري رسيدن به توسعه يافتگي را در گرو وجود يک طبقه متوسط قوي ميدانند. معناي سياستي اين گزاره آن است که اگر يک دولت سوداي توسعه دارد، چارهاي جز توجه خاص به طبقه متوسط و حتي افزون ساختن آن ندارد. اگر طبقه متوسط همراه و همگام با سياستگذار نباشد، تحقق توسعه امري نامحتمل است.
مردم سالاري
«جايزه براي کسي که کارنامه ندارد» عنوان يادداشت روز روزنامه مردم سالاري به قلم دکتر سيف الرضا شهابي است كه در آن ميخوانيد:
وقتي شنيدم قراراست آقاي باراک اوباما رياست جمهور 10 ماهه آمريکا برنده جايزه صلح نوبل سال 2009 شود خيلي تعجب نکردم، زيرا در برخي موارد مشابه آن و تعجب آميز تر از آن را ديده بودم.
اين جانب بدون آن که بخواهم به شخصيت ايشان جسارت بکنم بايد اذعان کنم ايشان را در قد و قواره دريافت جايزه پرصداي نوبل نمي دانم و معتقدم ايشان گامي براي استقرار صلح جهاني و امنيت بينالمللي بر نداشته تا مستحق جايزه اي بينالمللي باشد. به نظرم در انتخاب ايشان مسائل سياسي بيشتر مطرح بود چرا که اگر قرار بود شخصيتي طرفدار صلح بر گزيده شود، خاتمي رئيسجمهور پيشين ايران و مبتکر گفتوگوي تمدنها سزاوارتر بود که حداقل طرح گفتوگوي تمدنهاي او در سازمان ملل مطرح شده بود و توجه گروهي از سياستمداران و انديشمندان جهان را به خود جلب کرده بود.